آنچه از انباشته شدن بقاياي ساختماني در مراكز اجتماعات اوليه انساني برجاي مانده است امروزه به عنوان تپه هاي باستاني در سرزمين ايران خودنمايي مي كند و بياني بر سابقه هنر و معماري ايران ميباشد .
بديهي است تپه هاي باستاني در فاصله هاي زماني متعددي پديد آمده اند كه لايه هاي زيرين برخي از اين تپه ها تا حدود هزاره 6 و 7 قبل از ميلاد نيز ميرسد در حالي كه لايه هاي بالايي ممكن است به محدوده ممكن است به محدوده زماني بعد از تاريخ ميلادي نيز مربوط شود.
مجله اينترنتي هنر آباد در اين مقاله قصد معرفي انواع روغن گياهي در نقاشي را براي شما عزيزان دارد، به ادامه مطلب توجه كنيد :
اين نوع روغن ها را براي ساختن رنگ ماده و نيز در واسطه هاي نقاشي به كار مي برند. عمدهترين آنها عبارتند از : روغن بزرك (روغن دانه كتان) ، روغن آفتابگردان ، روغن خشخاش ، روغن گياهي به نام كافيشه و روغن گردو.
در اين ميان روغن بزرك كاملا خشك شونده و پايدار است و از اين رو زيادبه كار مي رود. روغن خشخاش زودتر از روغن بزرك خشك مي شود و رنگ آن روشن تر و استعداد زرد شدنش كمتر است.
به همين سبب ، روغن خشخاش را در گذشته براي رنگيزه هاي سفيد و آبي به كار مي برند. روغن گردو نسبتا زود خشك مي شود و به زردي نمي گرايد. در زمان قديم ، اين روغن را زياد مصرف مي كردندولي چون خيلي زود فاسد مي شود امروزه كاربرد چنداني ندارد.
روغن ها به علت تبخير خشك نمي شوند بلكه به علت جذب اكسيژن هوا به صورت پوسته اي خشك در مي آيند. در واقع، كنش و وكنشي كه در روند خشك شدن روغن هاي گياهي مستعمل در هنر نقاشي به كار مي رود بسيار پيچيده بوده و امكان ندارد كه دوباره در اثر مرور زمان به مايع و حلت اوليه تبديل شود.
روغن هاي خشك شونده چهار نقش مختلف دارند:
نخست اينكه با ايجاد لايه اي به دور ذرات رنگيزه از آنها محافظت مي كنند.
دوم اينكه واسطه اي مي شوند براي رنگ گذاري نقاش
سوم اينكه رنگيزه را به زمينه مي چسبانند.
چهارم اينكه با ايجاد كردن رنگسايه و ژرفاي رنك به جلوه بصري نقاشي كمك كرده و باعث زيباتر شدن نقاشي رنگ روغن مي شوند.
روغن گیاهی نقاشی رنگ روغن
طرز عمل آوردن روغن گياهي نقاشي
در اينجا ميخواهم شما را در هنر اباد با عمل آوري و طرز تهيه روغن گياهي آشنا كنم، روغن را با فشاراز دانه گياه مي گيرند. امروزه معمولا روغن هاي فشرده گرم را با استفاده از بخار به دست مي آورند، اما روغن هاي فشرده سرد نيز يافت مي شوند و برخي از كارسناسان هنرهاي تجسمي آنها را ترجيح مي دهند.
در مرحله بعد بايد روغن از ناخالصي ها پاك شود. اين كار از طريق شستشو و ته نشين شدن مواد زايد و يا فرآيند شيميايي و تصفيه كردن با اسيد يا قليا انجام مي شود. البته معمولا از روغن هاي تصفيه شده با اسيد در هنرهاي تجسمي استفاده نمي شود زبرا تاثير نامطلوبي بر رنگيزه هايي مانند سفيد زينك و سفيد سرب دارد.
مقدمه ای بر هنر تشعیر در نقاشی ایرانی مطلب است که امروز برای شما عزیزان در نظر گرفته ایم
ساخت و پرداخت حاشیه قاب تصویر یا متن (تشعیر) در دیوان و کتب خطی ایرانی دارای سابقه ای دیرینه است. از نمونه های اولیه کامل و قابل ذکر در این زمینه میتوان از تشعیرهای دیوان (سلطان احمد جلایر) نام برد.
در آثار برجسته ی اوج هنر نگارگری ایران در دوران (شاه طهماسب صفوی) میتوان از خمسه نظامی و در نزد پادشاهان گورکانی هند مرقع گلشن را باید نام برد که از مهمترین آثار دارای تشعیرهای فوق العاده ایست که توسط نقاشان ایرانی در دربار پادشاهان گورکانی هند خلق شده است.
هنرمندان بسیاری در این زمینه آثاری را خلق کرده اند که از آن میان (عبدالحی) ، (آقا میرک) ، (سلطان محمد) ، (صادقی بیک افشار) قابل ذکر هستند.
تشعیر ، مینیاتور و هنر نقاشی ایرانی
پرداختن به حاشیه تصویر یا متن طراحان در نقاشی ایرانی موضوعی است که در تاریخ هنر ایران از آن با نام تشعیر یاد می شود.
طراحی تشعیرها در دوره های مختلف نقاشی ایران به همراه آثار نقاشی تکوین و تکامل یافته و از ویژگی های خاص خود برخوردار است
در تشعیر حاشیه اطراف قاب متن یا تصویر توسط طراحی های تزئینی از طبیعت – انسان و حیوانات انجام می شود و برخی از این طراحی ها شامل حیوانات خاص – واقعی و خیالی هستند که در حال نزاع و حرکت و چرخش در میان فضای دوبعدی دیده میشوند، این نوع از کار را گرفت و گیر مینامند.
بررسی نقش فضا در هنر تشعیر و هنر کتاب آرایی و هنر تشعیر ،آثاری چون دیوان سلطان احمد جلایر، رساله قانون اصور صادقی بیگ افشار، خمسه نظامی شاه طهماسب، گلستان سعدی، روضه الانوار ، سلامان وآبسال و مرقع گلشن.
دنیای پیرامون ما از دو عنصر فرم (شکل) و رنگ تشکیل شده است . تاثیر رنگ در زندگی انسان به قدری است که حتی تصور زندگی بدون رنگ امکان ندارد . رنگ پدیده و موهبت شگفت انگیز و شکوهمند هستی است و به زندگی انسان احساس و اشتیاق می بخشد . رنگ به فرم کمال می بخشد و به آن جان می دهد و از مهمترین ابعاد هنر است، انتخاب بجا و درست رنگ در کار باعث افزایش تاثیرگذاری طرح شما می شود .
فیزیکدانی بنام یونگ – رنگ های موجود در نور را با ترکیب کرد و به نور سفید رسید. یونگ پی برد با ترکیب سه رنگ : آبی – قرمز – سبز نیز می توان به رنگ سفید رسید. از سوی دیگر با ترکیب این سه رنگ به صورت دو به دو سه رنگ دیگر نیز به دست می آید که عبارتند از : قرمز (ماژنتا) آبی (سایان) و زرد. یونگ مشخص کرد که رنگ های اصلی یا رنگ های اولیه طیف و نیز رنگ های درجه دوم یا ثانویه چه رنگ هایی هستند. هر جا نور وجود دارد رنگ نیز هم هست و با وجود نور است که رنگ نمود پیدا می کند و می تواند حضور داشته باشد .از این رو باید گفت که : رنگ همان نور ونور نیز همان رنگ است . تمامی اشیا این خاصیت را دارند که وقتی در برابر نور قرار می گیرند بخشی یا تمامی آن را منعکس می کند . این پدیدار سبب پیدایش رنگ اجسام می شود . رنگ ها دارای طول موجهای مختلف بلند و کوتاه هستند . چشم انسان می تواند طول موجهای نوری بین ۴۰۰ تا ۷۰۰ میلی میکرون را دریافت کند .از این رو رنگ هایی که انسان می بیند در محدوده ی طول موجها قرار دارد.(m) رنگ قرمز دارای بلندترین طول موج یعنی حدود ۷۰۰ متر و بنفش دارای کوتاه ترین طول موج با حدود ۴۰۰ متر است .
هماهنگي در رنگ يعني آفرينش يك تركيب رنگي منظم، سازگار و دلنشين با استفاده درست و بجا از تفاوتهاي رنگ. به عبارتي ديگر هماهنگي بايد داراي ۴ خصوصيت باشد. دلنشيني، سازگاري با موضوع، وحدت و تنوع اين هماهنگي لازمه ايجاد محيطي است كه يك طراح گرافيك محيطي مانند يك شاعر و نويسنده احساسات و تفكرات خود را هم در راستاي اهداف تجاري و هم در جهت نزديكي بيشتر به مفهوم هنر، بيان كند.
منابع رنگ:
منابع رنگ را به دو قسمت زير مي توان تقسيم بندي كرد:
۱ـ رنگ منبع نور
۲ـرنگ سوژه (شيء)
رنگ منبع نور رنگ منبع نور توسعه يافته به وسيلة يك منبع نوري مي باشد. خورشيد، چراغ الكتريكي، نور آتش يا روشنائي حاصله از هر منبع خود يك رنگ منبع نور محسوب مي شود. رنگ سوژه (شيء) وقتي نور سفيد به يك شي مي تابد، يا منعكس مي شود يا جذب مي گردد، و يا از آن عبور مي كند بنابراين نور منعكس شده و تاثير آن در چشم انسان رنگ سوژه را نمايان مي سازد.
به عبارت ديگر رنگهاي متشكله از يك نور سفيد خواص جذب متفاوتي دارند. رنگ منبع نور در عين حال مي تواند رنگ سوژه نيز باشد. جسم سياه رنگ تقريباً نورهايي را كه به سطح مي رسد برخلاف جسم سفيد جذب مي كند. در واقع ما هيچگاه نمي توانيم رنگهاي خالص را ببينيم همچنين نمي توانيم سفيد يا سياه را مشاهده كنيم در واقع ما انواع سياه و سفيد را مي بينيم مانند سياه زغالي، سياه آبي، سفيد تخم مرغي، سفيد شيري و به همين ترتيب….
ويژگي هاي رنگ:
براي شناخت و درك بيشتر رنگها و كاربرد صحيح آنها در آفرينش آثار هنري بايد به چهار جنبه با ويژگي رنگ توجه كامل داشت.
اين ويژگي ها عبارتند از:
۱ـ نام رنگ (hue) 2ـ ارزش رنگ (Value) (تاريكي ـ روشني) ۳ـ خلوص يا اشباع رنگ (intensity) 4ـ نوع رنگ يا كروما (chroma) 1ـ نام رنگ: در ابتدا كه انسان تنها رنگهاي اصلي را مي شناخت، مشكلي براي نامگذاري وجود نداشت. اما با مرور زمان و با افزايش شناخت انسان دربارة رنگهاي تركيبي بايد روشي براي نامگذاري مناسب پيدا مي كرد. روشهاي گوناگوني پيشنهاد شد. به طور مثال به هر رنگي شماره اي مي دادند كه ميزان روشنائي و درجه اشباع آن را مشخص مي نمود و روش ديگر، نسبت دادن رنگها به نمونه هايي از آنها كه در طبيعت وجود داشت مانند آبي لاجوردي و مانند قرمز، آبي، زرد و… ۲ـ ارزش (تاريكي ـ روشني) رنگ: درجة تاريكي و روشني رنگها را ارزش رنگي آنها مي ناميم مثلاً رنگ زرد از رنگ بنفش روشن تر و يا قرمز از زرد تاريك تر به نظر مي رسد. در اينجا بايد تاكيد كنيم كه تاريكي و روشني رنگ، هيچ تاثيري در درخشندگي آن ندارد. (تاريكي و روشني هميشه ثابت است سواري آنكه رنگ در آن با چه درخششي جلوه كند سفيد روشن تر سياه تيره ترين رنگها هستند از اضافه كردن سياه و سفيد درجات مختلفي از خاكستري تيره به دست مي آيد چنانچه به رنگ مشخصي مقداري سياه يا سفيد اضافه كنيم برحسب مقدار اضافه شده درجات مختلفي از ارزشهاي رنگي آن رنگ بخصوص به وجود مي آيد. ۳ـ خلوص يا اشباع رنگ: نهايت خالص بودن رنگ را خلوص يا اشباع رنگ مي ناميم مثلاً قرمز خالص در مقايسه با قـرمـز روشـن كه با سفيد تركيب شده باشد، داراي خلوص يا اشباع رنگي است.
تركيـب خاكستـري، سيـاه و سفيـد و رنـگ مكمل با رنگ خالص، باعث كاهش خلوص رنگ مي گردد. (اصطلاحاَ به حالت ناخالصي در رنگها، لفظ چرك اطلاق مي گردد. رنگهاي چرك در مقايسه با رنگ اشباع شده يا ناخالص درخشش و وضوح بسيار كمتري هستند. رنگهاي اشباع شده بسيار ساده و جذابند. اين نوع رنگها بيشتر مورد توجه كودكان قرار مي گيرند و نيز در هنرهاي بوي اقوام مختلف ديده مي شود. هر چه درجة خلوص رنگ بالاتر باشد، حامل بار عاطفي بيشتر و تندتري است و هرچه از ميزان اشباع بودن آن بكاهيم كه در نهايت به يك اثر غيررنگي سياه و سفيد مي رسيم، بار عاطفي رنگ را ملايم تر و آرامتر بيان كرده ايم. ۴ـ نوع رنگ يا كروما Chroma: تعداد رنگها از لحاظ نوع، از صدها مورد نيز تجاوز مي كند. رنگهاي مربوط به يك گروه يا خانواده داراي خواص مشابهي هستند.
در ميان رنگها بيشمار، سه رنگ را به عنوان رنگ اصلي مي توان معرفي كرد: زرد، قرمز، آبي. هر يك از رنگهاي اصلي داراي خصوصيات ويژه اي هستند. زرد، رنگي است كه بيش از همه به نور و گرما نزديك است.
تحرك و حالت عاطفي، بيش از همه در رنگ قرمز مشاهده مي شود و بالاخره آبي داراي حالتي ملايم و بي حركت است. در يك اثر بصري به نظر مي رسد كه رنگ قرمز و زرد حالت انبساط و گسترش دارند، حال آنكه آبي حالت انقباض و سكون دارد. علت برجسته به نظر رسيدن رنگ زرد و قرمز در زمينه يك اثر فرورفته وعمق دار جلوه كردن آبي، نتيجة همان خصوصيات ذكر شده است حال اگر رنگ قرمز را با آبي مخلوط كنيم از حالت تحرك آن كاسته مي شود و زرد نيز در تركيب با آبي ملايم مي گردد و مخلوط كردن زرد با قرمز به حرارت و تحرك آن مي افزايد. رنگهاي اصلي را اصطلاحاً رنگهاي اوليه مي نامند. حدفاصل بين هر دو رنگ اصلي را رنگ ثانوي مي نامند. فيزيك رنگ: نور سفيد خورشيد منشأ تمامي رنگهاي موجود در طبيعت است كه از تجزية آن هفت رنگ ايجاد مي گردد كه مجموع آنها را طيف خورشيد مي نامند.
رنگهاي طيف به ترتيب عبارتند از:
قرمز، نارنجي، زرد، سبز، آبي، نيلي و بنفش كه تركيب آنها با يكديگر به طور متعادل نور سفيد ايجاد مي كند. هيچ چيز در جهان ذاتاًٍ رنگي نيست بلكه نور باعث ايجاد رنگ در اشياء است. بـه اين ترتيـب كه وقتـي نور به جسم مي تابد، جسم متناسب با ويژگي هاي خود ضمن جذب تمام رنگهاي طيـف، يـك رنـگ را منعكس مي كند و ما جسم را با آن رنگ شناسائي مي كنيم. در سال۱۸۰۱ ميلادي توماس يونگ دانشمند انگليسي متوجه گرديد كه بافت هاي حساسي در شبكية چشم وجود دارند و هر بافت، از سه قسمت تشكيل شده و هر كدام از آنها نسبت به طول موجهاي ويژه اي تحريك مي شوند كه با طول موجهاي سه رنگ قرمز و سبز و بنفش مطابقت دارد. او معتقد بود كه احساس ساير رنگها از اين سه رنگ سرچشمه مي گيرد. يعني چشم ما سه رنگ اصلي زرد و آبي و قرمز را مخلوط مي كند تا تمامي رنگها را تشخيص دهد. در گذشته عادي ترين باور، اين بود كه درك نور نتيجه تحريك مستقيم و واكنش گيرندههاي رنگ چشم به قرمز سبز يا آبي است كه به طور انفرادي از سطح اجسام به چشم مي رسد. امروزه اين تئوري مطرح مي شود كه درك رنگ بستگي به نوري دارد كه از يك سطح خاص به چشم مي رسد كه تركيبي از نور انعكاسي سطوح محيطي است. كاربرد رنگ ها: رنگها اغلب براي مقاصدي غير از دكوراسيون و طراحي استفاده مي شوند. براي مثال رنگهاي روشن در بزرگراهها براي علامت ها و نشانه ها و همچنين به وسيلة بعضي از بخشهاي آتش نشاني براي ماشين هاي مخصوصي، استفاده مي شوند. رنگ نارنجي روشن در مقاصد فراواني مانند جليقه هاي نجات، لوازم شكار و شب نماهاي دوچرخه ها استفاده مي شود. اين رنگ اجازه مي دهد كه مردم به سرعت آن را ببيند به گفته كتاب Color in interior design and Architecture در موسسات تحصيلي، اغلب رنگها معاني خاصي دارند؛ مثلاً مقاطع تحصيلي را با رنگهاي خاصي نشان دهند كه تاثير شخصي و رفتاري آن انكارناپذير است. به طور مثال قرمز رنگ مناسبي براي سرعت بخشيدن به مشتريان يك رستوران مي باشد و رنگ سبز رنگ آرامش بخشي براي آرام كردن شاگردان پرانرژي يك مدرسه است.
به طور مرسوم از رنگ سبز تيره براي ديواره هاي مدارس استفاده مي شود كه به مراتب بهتر از رنگهاي گرم و درخشان مي باشد. زير ميزان توجه دانش آموزان را افزايش مي دهد و قرمز محرك و فعاليت آنهاست بهترين رنگها، براي استفاده در بيمارستان ها، رنگهاي گرم خنثي و رنگ سبز روشن است. سبز، بهترين رنگ براي اتاق جراحي مي باشد به اين دليل كه مكمل رنگ قرمز است و اثرات رنگ ناشي از خون و بافت را خنثي مي كند. فضاي عمومي در يك بيمارستان اغلب از رنگ نارنجي يا قرمز بهره مي برد تا به شادابي محيط كمك كند.
رنگ بعضي از قسمتهاي بيمارستان نيز مي تواند آبي باشد وقتي ديوارها آبي باشند، محيط توسعه داده شده و سكون و آرامش را القاء مي كند. رنگ سفيد، هيچ كاربرد درماني ندارد، اما نشان دهندة مفهوم استريل بودن و پاكي است و به همين خاطر اكثراً در بخشهاي درماني استفاده مي شود.
رنگ هاي آبي، قهوه اي، سبز و رنگهاي خاكستري داراي تاثير تسكين دهنده هستند كه معمولاً در محيط زندانها استفاده مي شوند و برعكس بايد از استفاده رنگهاي قرمز و نارنجي كه باعث افزايش هيجانات مي شود در اين اماكن اجتناب كرد. در رستورانها از رنگهايي استفاده مي شود كه خوشايند ذهنيت انساني باشند، يك انتخاب مناسب مي تواند نورهاي صورتي رنگي باشد كه بر روي رنگهاي خنثي مي تابد. با استفاده از رنگ قرمز كه تحريك كننده است، سرعت خوردن را مي توان افزايش داد و برعكس بايد از رنگ آبي به علت بد منظره كردن گوشت قرمز اجتناب كرد. نوشته بهارک نژاد مبشر گرافیک : رنگ شناسی و مبانی شناخت روابط رنگها ۱-ماهيت رنگ :
هررنگ محصول بازتاب محدوده ای از طيف نور سفيد به چشم ماست.
بطور مثال : همه رنگهای طيف نور سفيد پس از تابيدن به گل سرخ جذب می شوند بجز رنگ قرمز که به سوی چشم ما منعکس می شود.
شايد بارها از انديشيدن به تنوع بيکران رنگها در طبيعت شگفت زده شده باشيد. اما بيشتر شگفت زده خواهيد شد اگر بدانيد منشا اين همه رنگ تنها سه رنگ هستند.
سعی می کنيم در تئوری زير به سادگی هر چه بيشتر اين مسئله را برای شما حل کنيم . اين تئوری علاوه براينکه راز و رمز رنگها را برای شما خواهد گشود. به شما کمک خواهد کرد که برای خلق آثارتان راحت تر رنگ مورد نظرتان را بيابيد.
اين شش رنگ را همراه با درجات مابين آن رنگهای ناب يا زنده می ناميم.
تنهاراه بدست آوردن محصول جديد از اين مجموعه ترکيب رنگهايی است که در اين طيف با هم برخوردی ندارند.اين سه ترکيب را رنگهای مکمل می نامند که شامل سه مورد زير خواهد بود.
نکته: قبل ترکيب اين سه رنگ بايد بدانيم که محصول ترکيب سه رنگ اصلی سياه يا خاکستری است. پس زرد + قرمز + آبی = سياه (خاکستری)
بنا بر اين متوجه می شويم که محصول اين سه ترکيب چيزی جز خاکستری نيست .
اما تنها در صورتی که اين ترکيب ها در تناسب علمی خاص خود ترکيب شوند نتيجه اينچنين خواهد بود و در غير اينصورت خاکستری بدست آمده به يکی از رنگهای ناب متمايل خواهد بود . مثال زير را ببينيد :
درنتيجه محدوده رنگهای خنثی خود شامل طيف وسيع و متنوعی خواهد بود. کليه رنگهای خنثی بعلاوه رنگهای ناب مجموعه ای را تشکيل می دهد که اگر برای هرکدام درجات تيرگی و روشنی را هم در نظر بگيريم کليه رنگهای موجود در طبيعت را شامل خواهد شد.
حال که ارتباط را دانستيد. می توانيد براحتی رنگ مورد نظر خود را هنگام کار بيابيد يا ترکيب کرده وبسازيد . در حيطه رنگهای ناب مشکل چندانی وجود ندارد. وشما به راحتی آنرا در طيف رنگهای ناب پيدا خواهيد کرد.
اما اکثر رنگهای طبيعی شامل مجموعه رنگهای خنثی می شوند . و هرچه از خلوصشان کاسته شود يافتن مکان آنها در طيف رنگ مشکلتر خواهد بود. برای شروع حدس بزنيد رنگی را که می بينيد به کدام قسمت از طيف رنگهای ناب تعلق دارد .سپس آنرا با رنگ مکملش يا يک خاکستری * ترکيب کنيد .وسپس برای رسيدن به درجه روشنايی مطلوب آنرا با سفيد ترکيب کنيد ** و اين کار را تا رسيدن به رنگ مورد نظر ادامه دهيد.
به مثالهای زير توجه کنيد:
*رنگ خاکستری طبق آنچه در متن درس عنوان کرديم خاصيت سه رنگ اصلی را در خود دارد. ودر نتيجه با هر رنگی که ترکيب شود نقش رنگ مکمل را ايفا می کند و رنگ مورد نظر را خنثی می کند.
** در ابزار مختلف نقاشی گاهی شفافيت ودرخشش نقش رنگ سفيد را بازی می کند مثلا در آبرنگ بجای افزودن رنگ سفيد تنها آنرا با آب بيشتر ترکيب می کنيم . تا لايه شفاف تری را ايجاد کند. نوشته شده توسط بهارک نژاد مبشر
مبانی رنگ شناسی
دنیای پیرامون ما از دو عنصر فرم (شکل) و رنگ تشکیل شده است .
تاثیر رنگ در زندگی انسان به قدری است که حتی تصور زندگی بدون رنگ ناممکن است . رنگ پدیده و موهبت شگفت انگیز و شکوهمند هستی است و به زندگی انسان احساس و اشتیاق می بخشد .
رنگ به فرم کمال می بخشد و به آن جان می دهد. فیزیکدانی بنام یونگ – رنگ های موجود در نور را با ترکیب کرد و به نور سفید رسید .
یونگ پی برد با ترکیب سه رنگ : آبی – قرمز – سبز نیز می توان به رنگ سفید رسید.
از سوی دیگر با ترکیب این سه نگ به صورت دو به دو سه رنگ دیگر نیز به دست می آید که عبارتند از : قرمز (ماژنتا) آبی (سایان) و زرد .یونگ مشخص کرد که رنگ های اصلی یا رنگ های اولیه طیف و نیز رنگ های درجه دوم یا ثانویه چه رنگ هایی هستند.
هر جا نور وجود دارد رنگ نیز هم هست .و با وجود نور است که رنگ نمود پیدا می کند.و می تواند حضور داشته باشد .از این رو باید گفت که : رنگ همان نور ونور نیز همان رنگ است .
تمامی اشیا این خاصیت را دارند که وقتی در برابر نور قرار می گیرند بخشی یا تمامی آن را منعکس می کند . این پدیدار سبب پیدایش رنگ اجسام می شود .
رنگ ها دارای طول موجهای مختلف بلند و کوتاه هستند . چشم انسان می تواند طول موجهای نوری بین ۴۰۰ تا ۷۰۰ میلی میکرون را دریافت کند .از این رو رنگ هایی که انسان می بیند در محدوده ی طول موجها قرار دارد.(m (
رنگ قرمز دارای بلندترین طول موج یعنی حدود ۷۰۰ متر و بنفش دارای کوتاه ترین طول موج با حدود ۴۰۰ متر است .
چرخه دوازده گانه رنگ ها :
رنگ های اصلی عبارتند از : قرمز – آبی – زرد
حاصل ترکیب رنگ های اصلی به صورت دو به دو شامل رنگهای ثانویه یا درجه دو می شود که عبارتند از :
قرمز + آبی = بنفش
قرمز + زرد = نارنجی
آبی + زرد = سبز
رنگ های دسته سوم یا ثالثه ( شش رنگ در دایره رنگ هستند) که هر کدام حاصل ترکیب یک رنگ اصلی با یک رنگ فرعی است.
ترکیب افزایش یا کاهشی نورها :
به نوع ترکیب نور های رنگی که حاصل ترکیب آنها نور روشنتری خواهد بود ترکیب افزایشی می گویند. ( دو رنگ مکمل نوری وقتی با هم ترکیب می شوند رنگ سفید به دست می آید .
ترکیب افزایشی یا کاهشی رنگ ها :
در دنیای مواد رنگی برعکس رنگهای نوری حاصل ترکیب رنگ ها رنگ تیره تر است .
خصوصیت رنگ ها:
hue ته رنگ یا فام یا هیو-۱
Value- روشنی یا درخشندگی۲
chroma- شدت یا خلوص۳
منظور از فام یا ته رنگ همان خصوصیت و کیفیت رنگین بودن رنگ است . ( مانند زرد – سبز-قرمز – آبی و ………. است)
درخشندگی یا روشنایی یک رنگ درجه ای از روشنایی آن است که متمایز از درجات روشنی یا تیرگی همان رنگ می باشد .
منظور از خلوص رنگ درجه اشباع یا سیری آن است که آن را در خالص ترین آن نشان می دهد.
زیبایی شناسی و ارزیابی رنگ ها :
۱٫ امپرسیون یا احساس عینی و بصر
۲٫ اکسپرسیون یا هیجان و تاثیر بیانی
.۳٫کنستراکسیون یا ساختمان ( سمبولیک
منظور از امپرسیون رنگ احساس رنگ و مقصود از اکسپرسیون رنگ حالت رنگ است.
به درجات مختلف تاریکی و روشنی یک رنگ ( تونالیته) می گویند .
اختلاف – تقابل و تفاوت مابین ماهیت و حالت های گوناگون رنگ را ( کنتراست ) می گویند .
خصوصیات رنگ ها :
زرد روشنترین و بنفش تیره ترین رنگ دایره رنگی به شمار میرود .
رنگهای گرم و سرد:
رنگ های قرمز و نارنجی وقتی در کنار هم قرار می گیرند بالا ترین درجه گرما را نمایش می دهند .
رنگهای سبز و آبی هم در کنار هم قرار می گیرند سرد ترین رنگ ها را نمایش می دهند .
رنگ های سبز و بنفش در اصطلاح ( ولرم ) نه سرد و نه گرم می گویند .
در یک تابلو از منظره رنگ های بخش جلو باید شادتر – گرمتر – خالص تر و دارای تیرگی و روشنی قوی تر باشد . در مقابل رنگ های دورتر تابلو دارای کنتراست سایه روشن کمتر و رنگهای ملایم و سرد باشد و به جزئیات آن نیز کمتر پرداخته شود.
رنگ ها از نظر ماهیت به دو دسته تقسیم می شوند:
رنگ های کروماتیک :
به رنگ های قرمز – آبی – زرد و ترکیبات آنها گفته می شود .
رنگهای آکروماتیک :
شامل سیاه و سفید و خاکستری حاصل از ترکیب آنها می شود.
این رنگ ها در واقع رنگ نیستند بلکه بیرنگ هستند و آوردن رنگ در ابتدای نام آنها حالت مصطلح دارد .
وقتی رنگ ها در زمینه سفید قرار می گیرند خاموش تر و تیره تر به نظر می آیند و هنگامی که آنها را در زمینه سیاه قرار می دهیم درخشش بیشتری پیدا می کند . و روشن تر دیده می شوند .
از نظر بصری رنگ آبی سبک تر – رنگ قرمز سنگین تر – رنگ زرد نزدیک تر – و رنگ نارنجی بزرگتر و وسیع تر به نظر می آید .
کیاروسکورو :
به تیره روشنی یا جلوه های نور و سایه در نقاشی یا طراحی گفته می شود .
به رنگ های مات و جرم دار ( جسمی ) و به رنگهای شفاف و بدون جرم ( روحی ) گفته می شود . ( گواش رنگ جسمی و آبرنگ رنگ روحی است )
هر یک از فرم ها یا شکل ها دارای ارزش و رنگ هستند که شامل:
مربع : با رنگ قرمز هماهنگی و تناسب دارد و این دو نوع نماد مادیت – سنگینی و صراحت هستند .
مثلث : با رنگ زرد همخوانی دارد و سمبول فکر و اندیشه است .
دایره : با رنگ آبی همخوانی دارد . پس نمادی از عشق و لطافت و احساس و ظرافت است.
رنگ ها برای زیبا کردن هر چیزی مهم هستند، حالا چه لباسی که می پوشید یا دکور خانه باشد، چه طراحی و ساخت صفحات وب. اما کمتر کسی به صورت غریزی می داند که آبی و نارنجی ترکیبی کامل هستند. اگر نمی توانید به قضاوت خود اطمینان کنید، می توانید با درک مبانی تئوری رنگ ها همیشه بهترین انتخاب را انجام دهید.
چرخه رنگ های را بیاموزید
تصویر بالا چرخه ی اساسی رنگ ها است و به شما در انتخاب رنگ کمک می کند. شاید این تصویر را قبلا هم دیده باشید، اما قبل از هر چیز می خواهیم برای یادآوری توضیحش دهیم.
قرمز، آبی و زرد رنگ های اصلی هستند، وقتی قرمز و زرد را ترکیب می کنیم، نارنجی بدست می آوریم، با ترکیب آبی و زرد، سبز بدست می آید، با ترکیب آبی و قرمز، بنفش بدست می آید. نارنجی، بنفش و سبز رنگ های ثانویه نامیده می شوند. رنگ های بخش سوم مانند قرمز – بنفش و آبی – بنفش از ترکیب رنگ های گروه اولیه و گروه ثانویه ایجاد می شوند.
همه رنگ ها ته رنگ و سایه دارند. ته رنگ به تغییر رنگ ها زمانی که با سفید ترکیب می شوند می گویند، و سایه نیز به زمانی گفته می شود که رنگ با مشکی ترکیب می شود. اما برای طرح های رنگی عمومی در واقع نیاز نیست نگران ته رنگ ها و سایه ها باشید. متخصصان چرخه رنگ ها می گویند:
با توجه به تئوری رنگ ها، برای ترکیب رنگ های هماهنگ از دو رنگی که در چرخه ی رنگ ها روبروی یکدیگر قرار دارند استفاده می کنند، هر سه رنگی که به صورت مساوی در چرخه رنگ از هم فاصله داشته باشند یک مثلث می سازند، و یا هر چهار رنگ یک مربع مستطیل می سازند. ترکیب رنگ هماهنگ را طرح رنگ ها می گویند.
در چرخه رنگ ها یک تفکیک دیگر نیز وجود دارد که باید از آن آگاهی داشته باشید تا بتوانید طرح رنگ ها را بهتر درک کنید: رنگ های سرد و گرم. هر کدام از این رنگ ها برای انتقال احساسات هدفی خاص را دنبال می کنند. رنگ های گرم نشان دهنده ی انرژی و نشاط هستند، در حالی که رنگ های سرد نشان دهنده آرامش و صلح هستند. چرخه رنگ به خودی خود می تواند به سادگی تقسیم شود که کدام رنگ ها گرم و کدام سرد هستند. در تصویر زیر این تقسیم بندی را می توانید مشاهده کنید:
تخصص در مبانی طرح رنگ ها
بر اساس چرخه رنگ ها، قوانین بنیادی محدودی برای مطابقت رنگ ها وجود دارد. و آنها بسیار ساده هستند.
رنگ های مکمل: به هر دو رنگی می گویند که در چرخه رنگ ها مقابل یکدیگر قرار دارند. برای مثال آبی و نارنجی، قرمز و سبز.
اینها با هم تضاد بالایی می سازند، پس برای برجسته کردن از آنها استفاده می شود. معمولا از یک رنگ به عنوان پس زمینه و از رنگ دیگر به عنوان تاکید استفاده می شود. در اینجا می توانید از ته رنگ ها و سایه ها نیز استفاده کنید، برای مثال، ته رنگ روشن آبی در تضاد نارنجی تیره تر قرار می گیرد.
رنگ های شبه مکمل: از سه رنگ استفاده می کنند. در این طرح یک رنگ با دورنگ مجاور خود منطبق می شود. برای مثال آبی، زرد – نارنجی و قرمز – نارنجی.
این طرح برای مبتدیان مناسب است چون مشکل خراب در می آید. دلیلش این است که رنگ های تضاد دارید، اما کاملا مانند رنگ های مکمل روبروی یکدیگر نیستند.
رنگ های مشابه: سه رنگی که در چرخه در کنار هم هستند را رنگ های مشابه می گویند. برای مثال، نارنجی، زرد – نارنجی، و زرد.
برای کار با رنگ های مشابه بهتر است روی ته رنگ های آنها کار کنید، همچنین بهتر است در این طرح از رنگ های گرم و سرد نیز استفاده نکنید.
رنگ های سه گانه: به سه رنگی گفته می شود که در چرخه رنگ ها به صورت مساوی از هم جدا هستند. برای مثال، قرمز، زرد و آبی.
رنگ های سه گانه نیز تضاد بالایی دارند، اما تعادل بیشتری نسبت به رنگ های مکمل دارند. بهتر است یک رنگ نسبت به دو رنگ دیگر تسلط بیشتری داشته باشد.
رنگ های Tetradic ( مستطیلی ): چهار رنگ با هم استفاده می شوند، در قالب دو مجموعه از رنگ های مکمل. برای مثال، آبی و نارنجی با زرد و بنفش زوج هستند. به تعادل رساندن این طرح بسیار سخت است.
در این طرح رنگ های بیشتری استفاده می شود، اگر چهار رنگ در اندازه های برابر استفاده شوند، طرح نهایی ممکن است غیر متعادل به نظر بیاید. پس باید رنگی انتخاب کنید که تسلط داشته باشد یا به دیگر رنگ ها برتری پیدا کند. از رنگ های خالص در اندازه های برابر استفاده نکنید.
استفاده از تئوری رنگ ها در زندگی روزانه
حالا مقداری با تئوری رنگ ها آشنا شدید، اما چطور می توان از آن در زندگی روزانه استفاده کرد؟ سعی می کنیم به شما بیاموزیم چگونه ازآن استفاده کنید.
برخی افراد قادر هستند که همیشه خوب لباس بپوشند، در حالی که برخی دیگر لباس هایی می پوشند که اصلا بهم نمی آیند. از چرخه رنگ یک پرینت بگیرید و به کمد لباس خود بچسبانید. دفعه دیگری که خواستید لباس بردارید، به چرخه رنگ نگاه کنید تا ببینید کدام رنگ می تواند مکمل لباسی که برداشتید باشد. همچنین می توانید از رنگ های سرد و گرم برای نشان دادن احساسات خود نیز استفاده کنید. البته یادگیری استفاده از رنگ ها تنها بخشی از هنر خوش لباس بودن است. چند نکته برای استفاده از رنگ ها:
درلباسی که می پوشید به بیش از سه رنگ احتیاجی ندارید. از رنگ های مناسب برای نوع پوست و آرایشی که دارید استفاده کنید. چند نوع رنگ را روی پوست خود امتحان کنید و ببینید کدامیک بیشتر از همه با آن سازگاری دارد. از ست کردن رنگ های خاکستری با رنگ های روشن مانند زرد پرهیز کنید.
تئوری رنگ ها در اداره نیز می تواند کمکتان کند. مثلا اگر برای یک مصاحبه می روید و یا چیزی را می خواهید معرفی کنید بهتر است باز هم لباستان بیش از سه رنگ نداشته باشد.
به خاطر داشته باشید اگر معرفی کارتان جلوی پروژکتور انجام می شود لباس های روشن باید به تن کنید. این یعنی رنگی با تضاد زیاد.
البته تئوری رنگ ها هنگام نقاشی خانه و یا لوازم داخل آن نیز تاثیر دارد. سایت ها و متخصصان زیادی هستند که می توانند در انتخاب رنگ مناسب کمکتان کنند. این سه نکته را درباره خانه به خاطر داشته باشید:
بیش از سه رنگ در یک اتاق می تواند عالی باشد، اما اگر می خواهید چنین کاری را بکنید، حداکثر از سه رنگ استفاده شود. اگر از دو رنگ برجسته استفاده می کنید، رنگ سوم باید ساده باشد تا به چشم استراحت داده شود.
موقع انتخاب رنگ ابتدا برجسته ترین را انتخاب کنید. و سپس با در نظر داشتن اولین رنگ دیگر رنگ ها را انتخاب کنید.
از انتخاب رنگ نترسید، چون موقت است و همیشه می توانید تغییرش دهید.
البته این موارد شامل همه استفاده ای که می توانید از تئوری رنگ ها بکنید نمی شود. رنگ ها و ترکیب آنها در مواقع زیادی به کار می آید و دانستن این مبانی کمکتان می کند بتوانید بهتر از رنگ ها استفاده کنید و کم کم تجربه خود در این مورد را افزایش دهید.
در معنای عام و انتزاعی به هرگونه فعالیتی اشاره دارد که هم خودانگیخته و هم مهارشده باشد. بنابراین، هنر از فرایندهای طبیعت متمایز است (برخی هنرمندان اروپایی سدهی بیستم با گزینش شیء یافته یا عنصر حاضر و آماده (ready-made) به عنوان اثر هنری، این مرز را از میان برداشته اند). در این معنای کمتر مصطلح، تمامی ابداعات و ساخته های مبتنی بر قوهی خلاقهی بشری در زمرهی هنر قرار میگیرد.
امّا هنر در معنای مشخص، به فعالیتهایی چون نقاشی، پیکره سازی، طراحی گرافیک، معماری، موسیقی، شعر، رقص، تئاتر و سینما اطلاق میشود. در گذشته سعی بر این بود که هنرها را به دودستهی ذیل تقسیم کنند:
هنرهای زیبا، که در خدمت هیچ مقصود عاجل نیست و فراوردهی آن ارزشی در درون خود دارد. هنرهای سودمند(هنرهای کاربردی)، واجد هدفی فراتر از خودِ اثر هنری میباشد(مانند سفالینهی منقوش). امروزه این تقسیم بندی کاربرد خود را از دست داده و منسوخ شده است. (منبع: دایره المعارف هنر، رویین پاکباز).
هرچند که رویدادهای هنری دهههای اخیر میل به ازمیان برداشتن مرزهای بین رشته های هنری دارد، اما بهدلیل نیاز به این تمایزات در فضاهای آموزشی و دانشگاهی در یک تقسیم بندی کلی هنرها را به سه دسته تقسیم میکنند:
۱- هنرهای آوایی (phonetic arts): که شامل هنرهای سمعی و شنیداری همچون شعر و موسیقی میباشد. ۲- هنرهای بصری (visual arts): هنرهای مبتنی بر طرح که اساساً حس بینایی را مخاطب قرار میدهند که مشتملند بر نقاشی، پیکره سازی، معماری، و هنرهای مشتق از اینها مثل گرافیک، طراحی صنعتی و طراحی داخلی. البته مقوله ای تحت عنوان هنرهای تجسمی (plastic arts) نیز مطرح است که در حقیقت به معنی هنرهایی است که در آنها مادهی اولیه مجسَّم وشکلپذیر است مثل معماری و پیکرسازی و غیره که به هرحال ذیل همین مجموعه محسوب میشوند. ۳- هنرهای دراماتیک (dramatic arts): که ترکیب و تالیفی از هنرهای آوایی و هنرهای بصری هستند مانند تئاتر و سینما.
در مورد تعریف هنر در بین متفکران هرگز اتفاق نظر وجود نداشته و حتی قابل تعریف بودن مقولهی هنر نیز محل گفتگوهای متنوعی بوده است. وقتی دربارهی مفهوم هنر بحث شود مانند همهی مفاهیم دیگر از امکانات فلسفه استفاده خواهد شد و همین نکته موجب یک اختلاف نظر کلی در این زمینه می¬شود چرا که برخی از اندیشمندان، فلسفه را از درک هنر ناتوان میدانند. گئورگ گادامر میگوید که «ما هرگز نمیتوانیم واژگانی را بیابیم که چیزی را بطور قطع بیان کند». در جایی دیگر فردریش شلگل نظر خود را اینگونه بیان میدارد که «در آنچه که فلسفهی هنر خوانده میشود یا فلسفه از دست میرود و یا هنر».
فویل آلومینیوم ضخیم فوم برای زیر کار ابزار حکاکی و قلم استنسیل رنگهای ویترای یا رنگ روغن گچ چسب E6000
روش کار :
برای برخی کارها که ضخامت فویل باید خیلی بیشتر باشه میتونید از قوطی نوشابه استفاده کنید
برای این کار ما باید روی فویل برجستگی ایجاد کنیم در این راستا شما میتونید از انواع ابزاری که در اطراف شماست متناسب با طرح مورد نظر بهره بگیرید
ابتدا طرح دلخواه رو پرینت بگیرید طرح رو به کاغذ مومی منتقل کرده با فشار اندک دست و مداد استنسیل روی فویل طرح رو منتقل کنید سپس با ماژیک مخصوص سی دی طرح رو پر رنگ کنید این قسمت ماژیکی پشت کار هست
زیر فویل یک تکه فوم قرار بدید سپس شروع کنید به برجسته کردن طرح با فشار ابزار روی فویل چون زیر کار فوم گذاشته شده برجستگی به راحتی روی فویل اجرا میشه البته مراقب فشار دستتون باشید که باعث پارگی فویل نشه
به روش های مختلف این برجستگی رو اجرا کنید
سپس روی کار رو با رنگ ویترای رنگ روغن و یا حتی واکس مشکی رنگ کنید و با دستمال اضافه رنگ رو پاک کنید برای اینکه موقع کار برجستگی ها از بین نره پشت کار رو گچ میگیریم که گچ پس از خشک شدن کامل خود بخود از فویل جدا میشه
حکاکی فویل آلومینیوم روی جعبه چوبی
وقتی فویل ها برجسته و رنگ آمیزی شدند میتونید با چسب e6000 روی سطوح مختلف نصب و محکم کنید
ساخت ملیله کاغذی کاربرد های زیادی دارد و با یادگیری آن می توانید انواع کاردستی ها و وسایل دکوری و تزیینی را تهیه نمایید. در این مطلب قصد داریم ضمن آموزش ملیله کاغذی به معرفی جدیدترین طرح ها و مدل ها بپردازیم تا با الگوبرداری از آنها بتوانید زیباترین کاردستی ها و وسایل تزیینی را تهیه نموده و مور داستفاده قرار دهید. تا پایان با این آموزش زیبا و جالب همراه ما باشید.
ساخت ملیله کاغذی با ایده های جدید و زیبا :
ملیله کاغذی هنری زیبا و جالب است که همانطور که گفتم کابردهای زیادی دارد، اولین اقدام برای ساخت ملیله کاغذی با منبت با کاغذ تهیه وسایل مورد نیاز است که بعد از فراهم آوردن آنها می توانید اقدام به تهیه ملیله کاغذی نمایید. توجه داشته باشید که از ملیله کاغذی به عنوان کاردستی با مقوا و کاغذ نیز می توانید استفاده نمایید. وسایل مورد نیاز برای این کار مقوا فابریانو یا اشتنباخ در رنگ های دلخواه به همراه چسب، قیچی، خط کش و دیگر ابزار است که در ادامه بیشتر با آنها آشنا می شوید.
برای شروع مقوا را روی سطحی صاف قرار داده و آن را با کمک خطکش و به عرض نیم سانتی متر برش بزنید. طول مقوا ها به طرح انتخابی شما بستگی دارد. برای طرح های کوچک از طول کمتر استفاده می کنیم. تمامی مقواها را به اینصورت برش زده و دسته بندی کنید تا کار شما سریع تر و بهتر پیش رود.
در این مرحله از ساخت ملیله کاغذی با هنر دستان خود، مقواهای برش خورده را بپیچید و طرح های دلخواه را ایجاد نمایید. اینکار نیاز به تمرین و کسب مهارت دارد تا بتوانید طرح دلخواه را به وجود آورید. علاوه بر انگشتان می توانید از خطکش، شانه سر و ابزاری هایی که بدین منظور تهیه شده اند و عکس آنها را در تصاویر زیر می بینید استفاده کنید و طرح مناسب را به وجود آورید.
تصاویر زیر می توانند ایده جالبی برای پیچیدن ملیله کاغذی شما باشند. طرح های زیر را با کمی دقت با مقواهای برش زده ایجاد کنید و سپس انتها آنها را چسب بزنید تا کار شما مقاوم تر شود.
با چگونگی ساخت ملیله کاغذی به طور کامل آشنا شدید، با استفاده از آموزش ارائه شده می توانید وسایل تزیینی مختلف و همچنین دکوری های زیبا و انواع کاردستی با کاغذ را با این روش تهیه نمایید. نمونه های ملیله کاغذی جدید که در ادامه ارائه می دهیم می توانند ایده و الگوی جالبی برای ساخت انواع تابلو با ملیله کاغذی باشند.
دست ساز هایی که هزینه زیادی ندارن معمولا به این دلیل که نگران خراب شدن و حیف شدنش نمیشیم بیشتر کیف و لذت دارن و با خیال راحت تری میشه باهاشون کار کرد. ملیله کاغذی هم از این دست دست ساز هاست. با این هنر بسیار زیبا میشه آثا فوق العاده ای رو خلق کرد. فقط کافیه کمی سلیقه و خلاقیت به خرج داد. در این مطلب آموزش ساخت یک کوشوار بسیار زیبا رو با ملیله کاغذی قرار میدم.
لوازم مورد نیاز برای ساخت گوشوار با ملیله کاغذی
کاغذ رنگی در چند رنگ متفاوت
قیچی یا کاتر برای نواری کردن کاغد ها
چسب مایع
قلاب بافتنی
لوازم مخصوصی برای ملیله کاغذی وجود داره. یک قلاب مخصوص. چسب های سوزنی مخصوص و همینطور نوار های کاغذی آماده. از اونجایی که این لوازم در بازار های ما پیدا نمیشه کاملا خود کفا عمل میکنیم و از لوازم مشابه استفاده میکنیم.
آموزش ساخت گوشواره
قبل از هر چیز باید کاغذ ها رو به ضخامت 5-6 میلیمتر برش بزنیم. من با کاتر این کار رو انجام دادم. کاغذ ها رو 3 تا 3تا روی هم میذارم و با کاتر و خط کش، نیم سانت به نیم سانت از طول برش میزنم. شما اگه با قیچی راحت تر بودید میتونید با قیچی کار کنید. فقط هرچی ضخامت ها دقیق تر باشه و مرتب تر برش بخوره نتیجه بهتری رو مشاهده میکنید.
برای اشکهای داخلش هم ابتدا 4 دایره در سایز حدود ربع دایره بالا درست میکنیم. کاغذی نوار رنگ دیگه ای رو هم مثل مرحله 2 عکس پایین دور قلاب یا بادستمون میپیچیم و داخل دایره ها قرار میدیم. بعد ه یه تا میزنیم تا به شکل مرحله 4 در بیاد.
اشک متوسط برای داخل گوشوار
چسباندن اشکهای متوسط در اشک بزرگ
برای اشکهای کوچیکتر هم مثل بالا و در سایز نصف اندازه بالایی درست میکنیم. و اینبار 8تا. برای هر لنگه گوشوار 4تا.
اشک های کوچک برای گوشوار
تنه اصلی گوشوار
برای آویز گوشوار ابتدا دو دایره کوچیک مثل عکس زیر ئرست میکنیم و روی لنگه های گوشوار میچسبونیم.
دو دایره برای قسمت انتهایی
بعد هم با سیم مفتول که بهتره مسی باشه تا حساسیت زا نباشه، حلقه هایی مثل شکل درست میکنیم و به دایره های
اصطلاحات سایه روشن، مایه ترکیبی، رنگ پایه سیری و شدت یکی از با ارزش ترین نمودارهای روابط میان رنگ های مثلثی است که ابداع این اصطلاحات رنگ ها را یک زمانی به گوته نسبت می دادند. در این مثلث رنگ های قرمز، زرد و آبی (رنگ های اصلی ) روش های سه گانه مثلث را تشکیل می دهند و رنگ های نارنجی، سبز و ارغوانی (رنگ های فرعی که از ترکیب دو تا از رنگ های اصلی به دست می آیند) در میان آن ها قرار گرفته اند.
رنگ های مکمل در اصطلاحات رنگ ها
رنگ هایی که در نقطه مقابل یکدیگر قرار دارند مانند رنگ های زرد و سبز ،رنگ های مکمل نامیده می شوند. زیرا یکدیگر را تکمیل می کنند و هر کدام رنگ هایی را که جذب می کند، دیگری منعکس می کند. چنانچه رنگ ها با نسبت های درست مخلوط شوند، رنگ خنثی یا خاکستری تولید می کنند.
تاثیر روانی رنگ ها
در ادامه بحث اصطلاحات رنگ ها ، باید گفت رنگ، یک بعد روانی نیز دارد. مثلا رنگ های زرد و قرمز طبیعتا به نشانه گرمی و رنگ های سبز و آبی به نشانه سردی به کار برده میشوند.غالبا چنین به نظر می رسد که رنگ های گرم پیشروی می کنند و رنگ های سردعقب نشینی می کنند.
شدت رنگ
شدت رنگ از اصطلاحات رنگ ها است که مربوط به پر رنگی و کم رنگی آن است. رنگهای اصلی دارای بالاترین شدت رنگ یا درخشندگی میباشند.
ارزش رنگ
روشنی یا تیرگی رنگهای مختلف را ارزش رنگ میگویند. رنگهای تاریکتر و شفافتر از نظر بصری سنگینی و وزن بیشتری از رنگهای روشن تر و خفه تر دارند. رنگهای تیره به نظر کوچکتر از رنگهای روشن می آیند.
ته رنگ
ته رنگ یا (hue) از اصطلاحات رنگ و اسامی رنگهای مختلف مثل قرمز یا آبی یا سبز است.
اصطلاحات رنگ ها
رنگهای سرد و گرم
شاید صحبت از گرمی و سردی رنگ عجیب به نظر برسد اما تجربه علمی نشان داده است که در یک اتاق سبز یا آبی (سبز و آبی جزو رنگهای سرد هستند) احساس سرما به انسان دست میدهد. در حالی که اتاقی به رنگ قرمز یا نارنجی حس گرما را در انسان بیدار میکند. در تجربه مذکور، افرادی که در اتاق سبز آبی بوده اند در حرارت ۱۵ درجه احساس سرما کرده اند، حال آنکه ساکنان اتاق نارنجی، قرمز در حرارت ۱۱ تا ۱۳ درجه سانتیگراد احساس سرما نکرده اند. در حقیقت رنگهای سرد، گردش خون را کند میکنند و رنگهای گرم باعث سرعت جریان آن میگردند. برای نمایش اجسام نزدیک از رنگهای گرم و برای نمایش اجسام دور از رنگهای سرد استفاده میشود. رنگهای گرم مانند انواع زرد، قرمز و نارنجی و رنگهای سرد مانند انواع آبی، سبز و بنفش را می توان برای اصطلاحات رنگ ها معرفی کرد.
رنگ مایه
رنگ مایه یا تنالیته درجات مختلفی از رنگ میباشد که با نور منعکس شده از ماده رنگی رابطه دارند. درجات مختلف رنگ را یک بار به وسیله ترکیب با سفید و نیز به وسیله رقیق کردن رنگ با آب میتوان به دست آورد.
رنگهای اصلی و فرعی از اصطلاحات رنگ ها
رنگ اصلی، از اصطلاح رنگ ها است که این رنگ را از ترکیب رنگهای دیگر نتوان به دست آورد. بر اساس تئوری کلاسیک رنگ، رنگهای اصلی عبارتند از: زرد، قرمز، آبی. از حیث نظری با استفاده از این سه رنگ و افزودن سفید، تمام طیف رنگها را میتوانیم به دست آوریم.رنگهای اصلی در نهایت درخشندگی و اشباع میباشند. رنگهایی که مستقیماً از ترکیب رنگهای اصلی به دست می آیند به رنگهای فرعیموسومند و عبارتند از: نارنجی که از ترکیب قرمز و زرد، بنفش که از ترکیب قرمز و آبی، سبز که از ترکیب آبی و زرد به وجود می آیند.
رنگهای مکمل و متضاد در اصطلاحات رنگ ها
دو رنگ مکمل، دو رنگی هستند که تمام طیف رنگ ها را در خود داشته باشند. مثلاً رنگهای قرمز و سبز دو رنگ مکمل یکدیگرند. زیرا رنگ سبز ترکیبی از زرد و آبی است و قبلاً گفتیم که زرد، آبی و قرمز رنگهای اصلی هستند که از ترکیب آنها میتوانیم تمام طیف رنگ ها را به دست بیاوریم. بنابراین، رنگ مکمل هر رنگ اصلی عبارت است از ترکیب دو رنگ اصلی بایکدیگر. هر دو زوج رنگ مکمل با یکدیگر متضاد نیز میباشند. یعنی در کنار یکدیگر اختلاف شدیدی را به چشم می آورند. به طور مثال در یک فضای وسیع سبز رنگ چند لکه کوچک قرمز به راحتی به چشم میخورد و خود را نمایان میسازد و با درخشندگی تضاد خود را با زمینه سبز نشان میدهد و تعادل لازم را در چشم برقرار می کند.
قبلا گفتیم که برای سایه زدن ابتدا باید جهت نور را مشخص کنیم؛ قسمت های پشت به نور تیره و قسمت های رو به نور روشن می شود. در هر مکعب ما فقط می توانیم سه وجه را ببینیم، وجه پشت به نور کاملا تیره و وجه رو به نور کاملا روشن می شود و وجه بالایی متوسط سایه زده می شود.
دقت کنید در هنگام سایه زدن، خط دیگه معنا ندارد، اختلاف شدید سایه و روشن باعث ایجاد خط می شود، یعنی هنگامی که رنگ سایه یکدفعه عوض می شود، آنجا همان خط است. به خطوط مکعب دقت کنید...
چون سطح مکعب یک سطح کاملا صاف است، باید کاملا صاف و یکنواخت سایه بزنیم. (مثل خودش)
اولین نوع طبقه بندی دوربینها، براساس قطع فیلم آنهاست. که شامل دوربینهای قطع بزرگ ، قطع متوسط، قطع کوچک، مینوکس یا کارآگاهی و دوربین های خاصی می شود. دوربین های قطع بزرگ :حجم و وزن زیادی دارند و بیشتر در آتلیه ها بر روی سه پایه استفاده می شود و آنها را دوربین های آتلیه ای می نامند. با فیلمهای تک صفحه ای موسوم به فیلم تخت کار می کنند. فیلم های تخت در ابعاد 9×6 سانتی متر تا اندازه های 40 ×30 نیز ساخته می شوند. در جعبه های 25 عددی بسته بندی می شود این فیلم ها را در تاریکی در محفظه ای به نام شاسی قرار می دهند و پس از تنظیم دوربین، در محل شیشه مات گذاشته و پس از عکسبرداری برداشته می شوند.
دوربین های قطع متوسط :کم حجم تر هستند در فضاهای غیرآتلیه ای نیز کاربرد دارند. قطع فیلم این دوربین ها 120 است. عرض فیلمهای 120، 5/61 میلیمتر و طول آنها ثابت است دوربین های مختلف تعداد متفاوتی را با این فیلمها عکاسی می کنند چون کادر آن متفاوت است. فیلمهای 120، دور قرقره سیاهرنگ فلزی یا پلاستیکی همراه با نوار کاغذی که داخل آن سیاهرنگ است پیچیده شده اند.
دوربین های قطع کوچک : این دوربین ها کم حجم بوده و پرمصرف ترین نوع دوربین هاست. فیلم 135 و 126 مصرف می کنند اما نوع 35 آن رایج تر است. عرض فیلم های 135 ، 35 میلیمتر است و برای 12،18،20،24،27،36 قطعه عکسبرداری،عرضه می شود. رایج ترین کادر آن 36×24 میلیمتر است این دوربین ها به Halffram نیز موسوم اند. در داخل محفظه ی پلاستیکی یا فلزی موسوم به «کات» قرار می گیرند. کادر فیلم های 126 ، 245 × 24 میلیمتر است و فقط برای دوربین های نوع پک استفاده می شود در یک طرف سوراخ دارند و در کاستهای مخصوص قرار می گیرند. در دوربین های 135 پس از اتمام فیلم قبل از بیرون آوردن آن باید فیلم را به وسیله اهرم برگردان فیلم به داخل کاست کشید اما در دوربین های 120 این کار ضروت دارد. همین طور در فیلم های 126 نیز نیازی به این کار نیست.
دوربین های مینوکس یا کارآگاهی : فیلم 110 مصرف می کنند دارای جثه کوچکی هستند و کاربرد غیر حرفه ای دارند.
دوربین های خاص:دوربین های پولاروید و دوربین های ویژه و تخصصی
دومین نوع طبقه بندی دوربین ها، بر اساس نحوه تشکیل تصویر در منظره یاب دوربین هاست. در منظره یاب دوربین های قطع بزرگ، تصویر به صورت واژگون چپ و راست دیده می شود و در دوربین های قطع متوسط، تصویر چپ و راست دیده می شود و در دوربین های قطع کوچک ،تصویر با موضوع هم جهت است.
ترکیب بندی مواج: ترکیب های مواج به دو گونه معرفی می شوند: نخست ترکیبی که معرف التهاب و اضطراب درون است مثل آثار ونگوگ و دیگری ترکیب های مواجی که به تنظیمی موزون و حساب شده. ترکیب مواج نوعی شور جنون آسا و پرتحرک و تداعی کننده آثار اکسپرسیونیست ها است.
بیشتر عکاسان قرن 21 از دوربین دیجیتال استفاده میکنند، دوربینهایی که در آن به جای مواد شیمیایی از حسگرها برای ثبت تصاویر درون پوشههای دیجیتال استفاده میشود. کمقیمتترین دوربینهای دیجیتال نیز امروزه قادرند تصاویرقابل قبولی به ثبت برسانند،از این رو عکاسی با کیفیت تقریبا در دسترس هر انسانی قرار دارد.
با اینهمه بهترین دوربین جهان نیز به عکاسی قابل نیاز دارد تا امکان گرفتن عکسهای شگفتانگیز به وجود بیاید. برای انجام هرنوع از عکاسی، حرفهای یا غیر حرفهای،دانستن اصول اولیه اینکار لازم است. با درحالیکه دوربینها طی 150 سال گذشته قطعا تغییرات بزرگی داشتهاند، اصول عکاسی تقریبا مشابه با اصول اولیه باقیماندهاند.
یکی از مهمترین بخشهای این اصول،دانستن عبارتهای رایجی است که در عکاسی به وفور کاربرد داشته و مورد استفاده قرار میگیرند:
نوردهی
نوردهی به مفهوم میزان نوری است که بر روی فیلم یا حسگر ثبت میشود. برای ثبت منظرهای که در پیش رو دارید باید مقدار درستی از نور را وارد دوربین کنید،اگر در نور روز بخواهید عکسی به ثبت برسانید درحالیکه میزان ورودی نور به شدت زیاد است و حساسیت نیز بر روی عدد بالایی تنظیم شده است،تصویر نهایی منظرهای بسیار درخشان و غیرطبیعی خواهد بود. از سویی دیگر بستن دریچه دیافراگم برای ورود نور و کاهش دادن حساسیت و کاستن سرعت شاتر منجر به ایجاد عکسی تاریک خواهد شد. کلیدیترین ترفند در عکاسی تنظیم دقیق سرعت شاتر، دریچه دیافراگم و حساسیت فیلم یا حسگر است.
یکی از راهکارهای متفاوت برای تنظیم نوردهی، براکتینگ نامیده میشود. برای تنظیم نور عکس به صورت دستی در این شیوه باید سرعت شاتر، دیافراگم و حساسیت دوربین را به اندازهای که فکر میکنید مناسب است تنظیم کنید و سپس از موضوع عکاسی کنید. سپس تنظیمات را به گونهای تغییر دهید که میزان نوردهی کمی کاهش پیدا کند و دوباره عکاسی کنید. دفعه بعد میزان نوردهی را کمی بیشتر از عکس اول کرده و بازهم عکاسی کنید. انتخاب میانگینی از تنظیمات این سه عکس، میتوانند به شما نشان دهند که چه نوری برای عکاسی از موضوع مناسب است. این تکنیک در بسیاری از دوربینهای دیجیتال امروزی وجود دارند و دوربین به صورت خودکار این سه عکس را در سه نوردهی متفاوت به ثبت میرساند.
دیافراگم/ضریب افَ
این دو عبارت وابستگی بسیار نزدیکی به یکدیگر دارند. دیافراگم به دریچهای بر روی لنز گفته میشود که در زمان ثبت عکس نور از میان آن عبور میکند. واضح است بزرگتر بودن دیافراگم منجر به عبور مقدار نور بیشتری خواهد شد. ضریب اف نیز اصطلاحی است که عکاسان درهنگام صحبت درباره ابعاد مختلف دیافراگم از آن استفاده میکنند. ضریب اف معمولا به شکل f/8 یا f/22 مشخص میشود. اعداد مقابل اف میتوانند از یک تا 128 تنوع داشته باشند و تنها چند لنز محدود هستند که از f/0.95 برخوردارند. هرچه ضریب اف بالاتر باشد، یعنی دیافراگم لنز کوچکتر است و نور کمتری از خود عبور میدهد. ضریب اف معمولا بر اساس شاخصی استاندارد تعیین میشود که بر اساس آن هر افزایش نمایانگر دیافراگمی است که به نیمی از مقدار عدد ارائه شده اجازه عبور نور خواهد داد. برای ََضریب اف هشت لنز دوربین نیم برابر کمتر از ضریب اف 5.6 اجازه عبور نور به درون دوربین خواهد داد. مقادیر استاندارد ضریب اف به این ترتیبند:
دریچه دیافراگم از اهمیت بالایی برخوردار است زیرا عکاسی تماما بر اساس تغییر دادن در نور است. ضریب اف متناسب با شرایط نوری مختلف در کیفیت عکس نهایی نقش مهمی به عهده دارد. ضریب اف همچنین در ایجاد عمق میدان و ایجاد اثرات هنری بر روی عکس نیز تاثیرگذار است.
فلش
فلش منبع نوری مهمی در محیطهای کم نور یا موقعیتهای غیرمنتظره به شمار میرود. با اینهمه این منبع نوری محدودیتهای فراوانی دارد که حتی در زمان عکاسی خانوادگی نیز به راحتی میتوان متوجه این محدودیتها شد. استفاده از فلش منجر به درخشان شدن موضوع پیشزمینه و ایجاد سایههای شدید در پشت موضوع خواهد شد و همین موضوع عکاسان زیادی را بر آن داشته تا درحد ممکن از نور محیط برای عکاسی استفاده کنند. با اینهمه اگر در شرایطی قرار داشته باشید که تنها منبع نوری قابل قبول فلش دوربین باشد، راهکارهایی برای کاستن محدودیتهای فلش وجود دارد. دور شدن از موضوع تا حد قابل قبول، زوم کردن بر روی موضوع، چسباندن تکهای دستمال کاغذی بر روی فلش برای نرم کردن نور آن، کم کردن شدت نور فلش با استفاده از تنظیمات دوربین، و در نهایت قرار دادن انگشت بر روی فلش از جمله این تکنیکها است. البته عکاسان حرفهای تکنیکهای بهتری برای استفاده از فلش را مورد استفاده قرار میدهند، برای مثال از فلشهای راه دور استفاده میکنند و یا بازتاب نور فلش را برای عکاسی به کار میگیرند و یا از فلش برای ثابت کردن موضوع در میان عکسی که از مدن نورپردازی بالایی برخوردار است استفاده میکنند.
عمق میدان
تصاویر زیادی وجود دارند که در آنها موضوع پیشزمینه از نهایت وضوح برخوردار است اما پسزمینه کاملا کدر و مبهم است. این تصاویر محصول محدودیتهای دوربینها در زمینه عمق میدان است. عمق میدان میتواند محدودهای از بسیار باریک تا بینهایت داشتهباشد. ابتداییترین بخش دوربین که بر روی عمق میدان تاثیرگذار است،دیافراگم است. هرچه دیافراگم بازتر باشد و ضریب اف آن کوچکتر باشد عمق میدان باریکتر خواهد شد، در مقابل کوچکتر بودن دیافراگم و بالا بودن ضریب اف منجر به افزایش محدوده عمق میدان خواهد شد. فاصله کانونی نیز از دیگر موارد تاثیرگذار بر روی عمق میدان است. فاصله کانونی میتواند نوع لنز مورد استفاده و فاصله موضوع تا دوربین را مشخص سازد. موضوعهای نزدیکتر از عمق میدان کمتر و موضوعهای دور از عمق میدان بزرگتری برخوردار خواهند بود. محاسبه عمق میدان کار پیچیدهای است که به افرادی که علاقهای به ریاضیات ندارند،انجام آن توصیه نمیشود. این افراد بهتر است بر روی تنظیمات دیافراگم دوربین خود مسلط شوند تا بتوانند به راحتی به عمق میدان مورد نظر دست پیدا کنند.
فوکوس
فوکوس نتیجه عملکرد لنز دوربین و تنظیمات دیافراگم است. موضوعی که فوکوس باشد،واضح و شفاف خواهد بود و موضوعی که فوکوس نباشد کدر و تار دیده خواهد شد. عکاسان برای تنظیم فوکوس راههای متعددی میشناسند. برخی استفاده از فوکوس دستی با استفاده از حلقه فوکوس لنز را ترجیح میدهند. فوکوس خودکار سیستمی است که دوربینهای دیجیتال همگی به آن مجهزند. در این سیستم حسگرهای دوربین موضوع را ردیابی کرده و موتورهای لنز به شکل خودکار لنز را بر روی موضوع فوکوس میکنند. فوکوس خودکار بسیار ساده است اما از محدودیتهایی برخوردار است که از آن جمله میتوان به دشواری در فوکوس کردن بر روی چند موضوع که در فواصل مختلف در کنار یکدیگر قرار گرفتهاند و یا فوکوس کردن بر روی موضوعات متحرک اشاره کرد. دوربینهایی وجود دارند که از فوکوس خودکار متوالی برخوردارند و به صورت پیدرپی بر روی موضوعات متحرک مختلف فوکوس میکنند. درصورتی که دوربین شما از این نوع نیست میتوانید فوکوس دوربین خود را بر روی فاصلهای خاص تنظیم کرده و زمانی که موضوع به آن فاصله رسید،از آن عکسبرداری کنید. همچنین میتوانید فوکوس خودکار دوربین خود را نیز فریب دهید، بر روی موضوعی در فاصلهای خاص فوکوس کرده و بلافاصله دوربین را بر روی موضوع مورد نظرتان در همان فاصله حرکت دهید.
عدد حساسیت یا ISO
عدد حساسیت محاسبه میزان حساسیت در مقابل نور است. این عدد در اصل به میزان حساسیت نوری انواع مختلف فیلمهای عکاسی اختصاص داشت و استانداردهای محاسباتی توسط سازمان بینالمللی استاندارد یا ISO تعیین میشدند و نام عدد حساسیت نیز از همینجا برگرفته شدهاست. در دوربینهای فیلمی،برای تغییر حساسیت باید نوع فیلم تغییر داده میشد. دوربینهای دیجیتال به عکاس اجازه میدهد که حساسیت را از طریق لیست تنظیمات دوربین تغییر داده و حساسیت حسگرهای دوربین را متناسب با شرایط تغییر دهد. عکاسان حساسیت را سرعت فیلم یا حسگر میدانند. زمانی که سرعت بالا باشد، در زمانی مشخص میزان بیشتری از نور به نسبت حساسیت پایین، توسط حسگر حس خواهد شد. عدد حساسیت بر خلاف دیافراگم روندی مستقیم دارد و با بالارفتن عدد،سرعت نیز افزایش پیدا خواهد کرد. بالا بردن عدد حساسیت منجر به افزایش پارازیتهای تصویری میشود که در دوربینهای فیلمی گرین و در دوربینهای دیجیتال پیکسل نامیده میشوند.
لنز
لنز تقریبا مهمترین بخش دوربین به شمار میرود، زیرا عکاسی بدون نور معنی ندارد و نور نیز از طریق لنز وارد دوربین میشود. در دوربینهای ارزانقیمتتر لنز درون دوربین جاسازی شدهاست. دوربینهای تک لنزی انعکاسی یا SLR از لنزهای قابل تعویض برخوردارند. بدنه دوربین از حلقهای فلزی برخوردار است که لنز به آن متصل میشود. این اتصال، اتصال الکترونیکی نیز در پی دارد و به این شکل بدنه میتواند فوکوس و کنترل موتورهای زوم لنز را نیز به عهده بگیرد.
یکی از کلیدیترین نکات برای انتخاب یک لنز فاصله کانونی آن است که معمولا به طول لنز نیز اشاره دارد و به میلیمتر بیان میشود. یک لنز 50 میلیمتری برای عکاسی از موضوعاتی که در فاصله 10 تا 20 متری قرار دارند مناسب است. لنزهای واید از فاصله کانونی کوتاهتری برخوردارند و میتوان با استفاده از آنها از مناظر وسیع و یا موضوعات بزرگی که در نزدیکی دوربین قرار دارند، عکاسی کرد.لنزهای تله که فاصله کانونی آنها بالای چند صد میلیمتر است درحقیقت تلسکوپهایی هستند که بر روی دوربین بسته میشوند. این لنزها موضوعات دور را نزدیک نشان میدهند اما از عمق میدان محدودی برخوردارند. لنزهای زوم نیز از فاصله کانونی متغییری برخوردارند، اما به یاد داشته باشید که هرگز از زوم دیجیتال استفاده نکنید،زیرا دوربین برای بزرگ نشان دادن موضوع پیکسلها را بزرگتر میکند و این کار کیفیت تصویر را از بین میبرد.
سرعت شاتر
سومین بخش محاسبات نوردهی به سرعت شاتر بستگی دارد و نشان میدهد پرده شاتر برای چه مدتی برای عبور کردن نور از میان آن،باز باقی میماند. سرعت شاتر را به شکل بخشهایی از ثانیه بیان میکنند. سرعت پایین شاتر منجر به سوختن و یا روشن شدن بیش از اندازه عکس خواهد شد زیرا در تمامی مدتی که شاتر باز است،نور درحال تابیده شدن به درون حسگرهای دوربین است و اگر در این مدت دوربین تکان بخورد تصویر کدر خواهد شد. تصاویری که از آسمان شب گرفته میشود درحالیکه ستارهها خطوط مدوری در آسمان ایجاد کردهاند،همگی حاصل سرعت پایین شاتر بودهاند. استفاده از سه پایه میتواند از خطر کدر شدن تصاویر در این شرایط جلوگیری کند.
تعادل سفیدی یا وایت بالانس
این توانایی دوربین، تفاوت بسیار جالب میان چشم انسان و دوربین را آشکار میکند: چشم از آنجایی که با مغز در ارتباط است،در هر نوری رنگ سفید را سفید میبیند. اما از آنجایی که دوربین از چنین مغری برخوردار نیست،باید آن را مجبور کرد تا رنگ سفید را تشخیص دهد. تنظیم وایتبالانس دوربین میتواند نقص بیمغز بودن دوربین را جبران کند. این گزینه میتواند به دوربین نشان دهد که تمامی شرایط نوری لوزما سفید نیستند، نورهای داخلی اغلب به زردی متمایلند و نورهای فلورسانت به آبی. حتی نور طبیعی نیز کمی آبیتر از آن چیزی هستند که دیده میشوند.
پردازش پس از عکاسی
پس از عکاسی با دوربین دیجیتال،کار عکاس به پایان نرسیده است. شاید فوتوشاپ یکی از رایجترین نرمافزارهای ویرایش عکس باشد اما دهها نرمافزار دیگر نیز برای بهبود و تغییر عکسهای دیجیتال وجود دارند. عکاسان آماتور میتوانند از این نرمافزارها برای تنظیم نور،تضاد و بالانس رنگ عکسها استفاده کنند و ضعفهای احتمالی عکسهای خود را جبران کنند. همچنین میتوان از این برنامهها برای ایجاد تصاویر تلفیقی و ترکیبی استفاده کرد.
کمپوزیسیون : ( ترکیب بندی) کنار هم چید ن اشیاء یا اشکال بطور، خوشایند
آبجک تیو : غیر ذهنی - علمی
سابجک تیو : خصوصیت فردی - شخصیت
شکل انتزاعی : تصویری که به هیچ یک از اشکال طبیعی شباهت ندارد -جدا ازطبیعت
کلاژ : تصویری که ازچسباندن قطعات کاغذ، پارچه یاچیزهای د یگر د رست شده باشد
فیکساتیو : نوعی ورنی رقیق که روی نقاشی و طراحی می پاشند تا رنگ آنها را ثابت نگهدارد
جسو : زمینه ای که با استفاده از گچ و چسب برای نقاشی ( تامپرا) ساخته می شود
لوکال کالر : رنگ اصلی اشیاء
مد یوم : هر مایعی که برای حل کرد ن پود ر رنگ بکار برود مثل روغن بذرک
مونو کروم : تک رنگ - نقاشی تک رنگ
پرسپکتیو : دوری و نزد یکی اشیاء - نمایش اشیاء در نقاشی به همان شکلی که چشم آنها را می برنگ، مانند مناظر
اسکیس : طرح اولیه - طرح یا یاد داشت سریع برای نقاشی، بد ون درنظر گرفتن جزئیات
فون کالر : رنگ زمینه - رنگ آستر نقاشی
گلیز : هر گاه یک یا چند قشر نازک رنگ رقیق شده را روی قسمتی از نقاشی که کاملا خشک شده باشد قرار دهیم به آن گلیز میگویند
پرتره:یعنی تصویر، نقاشی صورت.
تابلو:کلمه ایست فرانسوی و به پرده یا تخته که بر روی آن نقاشی شده باشد اطلاق می گردد.پرده یا قاب بزرگی که بر آن منظره ای را نقاشی کرده اند تا برای آرایش صحنه به کار رود.
دیوار نگاره:نقاشی که بر روی دیوار کشیده اند،نقاشی دیواری.
سیاه قلم:نوعی نقاشی که در آن تنها از یک مداد یا قلم به رنگ سیاه استفاده میشود .
فرسک:نقاشی های روی دیوار با رنگهای خیس خورده آهکی که در اغلب کلیسا ها و معابد ایتالیا و سایر نقاط اروپا دیده می شود
مدل:در نقاشی به معنی نمونه و ابزار نقاشی.
.پرسپکتیو:سه بعد نمایی چیز یا چیزها از زاویه ای که دیده می شوند.یعنی فن ترسیم اشیا بر حسب دید .معنی لغوی آن دور نماست.
رنگهای اصلی:شامل سه رنگ که سایر رنگها با ترکیب این سه رنگ ساخته می شوند(آبی،زرد، قرمز
رنگهای مکمل:رنگهایی که بر روی چرخه رنگی روبروی هم قرار دارند و یکدیگر را کامل می کنند. مثل آبی- نارنجی، زرد- بنفش،سبز- قرمز.
رنگهای دور رونده:رنگهایی که سرد هستند و متمایل به عقب رفتن هستند.
رنگهای پیش رونده :رنگهایی که گرمند و متمایل به جلو آمدن هستند.
قدیمی ترین نمونه اثر چوبی، در کاوش های باستانی شهر سوخته زابل به دست آمده است این اثر یک قطعه شانه چوبی است که قدمت آن به هزاره پنجم قبل از میلاد می رسد. گروهی از کارشناسان معتقدند که طرح های موجود بر روی آن طرح هایی کاملا ایرانی است
بررسی آثاری که از بررسی های سه هزار سال قبل از میلاد که در شوش بدست آمده، نشاندهنده این مطلب است که مردمان بومی ایران نه تنها از چوب برای کلبه سازی خود استفاده می کردند بلکه در ساخت نردبان و دیگر وسایل زندگی هم از آن بهره می بردند.
در دوران هخامنشی ها هم استفاده از چوب بسیار متداول بوده; به طوری که در ساخت عمارت های کاخ هخامنشی - شوش و آپادانا - از درخت های بلوط ایرانی و سدر لبنانی استفاده شده بوده است. به این ترتیب قبل از استعمال آهن در ساخت بنا، تخت جمشید بزرگ ترین سطح زیربنایی بود که از چوب در آن استفاده فراوانی شده و تمامی این آثار چوبی در اثر آتش سوزی از بین رفتند. گزنفون ضمن توصیف سلاح های نبرد کوروش از یک نیزه عالی چوبی که از چوب سنجد ساخته شده بود، یاد می نماید. توجه پارسیان باستان به درخت، بسیار قابل توجه می باشد. می گویند بزرگ ترین درخت سروی که در ایران موجود بوده، توسط زرتشت پیامبر کاشته شده و سرو کاشمر نامیده می شد و در ادبیات پارسی شهرت به سزایی داشته است. این سرو را اعجاز زرتشت می دانستند و معتقد بودند که زرتشت آن را از بهشت آورده است.
نهایتا این سرو توسط متوکل عباسی، قطع و تکه تکه به بغداد فرستاده شد. عمر این درخت در زمان قطع 1450 سال و دور تنه آن بالغ بر 28 تازیانه بوده است. در دیگر مناطق هم استفاده از چوب برای مردمان آن نواحی ناآشنا نبوده است. در افسانه های یونان آمده هر درخت را فرشته ای به نام هامادرایاد که در داخل او پنهان می باشد، نگهبانی می کند و جان وی به حیات درخت بستگی دارد; اگر مجبور به قطع درختی می شدند، برای درخت تحف و هدایا می بردند. مصری ها هم راه استفاده از چوب را به خوبی می دانستند. آنان سه هزار سال پیش، کاغذ و روکش های چوبی را در آثار خود بکار می بردند. فنیقی ها هم در ساحل لبنان، معبد حضرت سلیمان را در سال 1012 قبل از میلاد از چوب ساختند، سقف و دیوارهای این معبد از چوب سدر لبنان تهیه شده و کف آن از چوب سرو پوشیده شده درها از چوب زیتون و ستونهای نگهدارنده نیز چوبی بودند.در طول تاریخ، استفاده از چوب و حکاکی بر روی آن، همچنان به ترقی خود ادامه داد; اما در قرن 17 و 18 میلادی رو به افول نهاد تا آن که در قرن 19، رشد مجددش را از سر گرفت.